تجدیدنظر به معنای مورد بررسی مجدد قرار دادن است. این واژه در قانون به معنای دوباره قضاوت کردن در پروندهای که در دادگاه نخستین (بدوی) مورد رسیدگی قرار گرفته و به صدور رأی منجر شده، آمده است. دادگاهها در صورتی درخواست تجدیدنظر را مورد پذیرش قرار میدهند که نه تنها رأی صادره از مرحله نخستین از آرای قابل تجدیدنظر باشد بلکه محکوم علیه در درخواست خود مقررات مربوط به آن را رعایت نموده باشد. در این نوشتار از سایت گروه حقوقی لاوین به بررسی مقررات تجدیدنظرخواهی از آری صادره از دادگاههای حقوقی میپردازیم. توصیه میشود تا پایان با ما همراه باشید.
فهرست مطالب
طرفین دعوای تجدیدنظر
مطابق با مقررات آیین دادرسی مدنی طرفین دعوای تجدیدنظرخواهی عبارتاند از:
الف- تجدیدنظرخواه
هر یک از طرفین دعوا که از رأی صادره در مرحله نخستین درخواست تجدیدنظرخواهی مینماید را تجدیدنظرخواه مینامند. در واقع هر یک از طرفین دعوا در مرحله نخستین در صورتی میتوانند از حکم صادره توسط دادگاه درخواست تجدیدنظرخواهی بنمایند که کلاً یا جزئاً محکوم شوند. همچنین آنها تنها نسبت به آن قسمت از رأی حق تجدیدنظرخواهی دارند که مبنی بر محکومیتشان است.
ب- تجدیدنظر خوانده
شخصی که از طرفین دعوا در مرحله نخستین است و رأی کلاً یا جزئاً به نفع وی صادر شده است. تجدیدنظر خوانده میتواند خواهان یا خوانده و حتی وارد ثالث یا مجلوب ثالث باشد. شایان ذکر است که مطابق با ماده 357 قانون آیین دادرسی مدنی دخالت اشخاص ثالث در مرحله تجدیدنظر ممنوع است جز در مورد ورود ثالث و جلب ثالث.
مهلت تجدیدنظرخواهی
این مهلت برای محکوم علیه دادگاه بدوی یا نخستین مقیم ایران 20 روز و برای محکوم علیه مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ رأی است. در خصوص محکوم علیه مقیم خارج از کشور باید این نکته را مدنظر قرار داد که وی نباید در ایران نمایندهی قانونی اعم از وکیل، ولی، قیم و غیره داشته باشد. چرا که در این صورت مهلت تجدیدنظرخواهی برای این شخص نیز 20 روز است. لازم به ذکر است این مهلت در خصوص احکام غیابی از تاریخ پایان یافتن مهلت واخواهی آغاز میشود.
مطابق با ماده 337 قانون آیین دادرسی مدنی هرگاه یکی از کسانی که حق تجدیدنظرخواهی را دارند بعد از ابلاغ رأی مرحله نخستین و قبل از انقضای مهلت مذکور ورشکسته یا محجور یا فوت شوند، مهلت جدید از تاریخ ابلاغ مجدد رأی مرحله نخستین در مورد ورشکسته به مدیر تصفیه؛ در مورد محجور به قیم؛ در صورت فوت به وارث یا قائم مقام آغاز میشود. بدیهی است که اگر محکوم علیه پس از ابلاغ رأی و پایان مهلت مقرر قانونی برای مثال فوت نماید و بدون عذر موجه درخواست تجدیدنظر خود را به دادگاه تقدیم ننماید، حق تجدیدنظرخواهی ساقط و در نتیجه به وراث منتقل نمیشود.
در رابطه با مهلت تجدیدنظرخواهی میبایست این موضوع را مدنظر قرار داد که اگر دادخواست تجدیدنظر خارج از مهلت قانونی ارائه شود، به موجب قرار دادگاه صادر کنندهی رأی مرحله نخستین رد میشود. این قرار نیز در زمان مهلت مقرر قانونی قابل تجدیدنظرخواهی است.
مهلت تجدیدنظرخواهی در صورت وجود عذر موجه
در صورت وجود عذر موجه، محکوم علیه میتواند دادخواست تجدیدنظر خود را پس از پایان مهلت مقرر قانونی به دادگاه تقدیم نماید. این دادخواست به همراه دلایل عذر موجه به دادگاه صادر کنندهی رأی در مرحله نخستین تقدیم میشود. این دادگاه ابتدا عذر ادعایی را مورد بررسی قرار میدهد و در صورت احراز وجود جهات عذر، قرار قبولی دادخواست مذکور را صادر میکند. در غیر این صورت به صدور قرار رد دادخواست مبادرت میورزد.
جهات عذر موجه مطابق با قانون آیین دادرسی مدنی عبارتاند از:
الف- مرضی که مانع حرکت باشد؛
ب- فوت یکی از والدین یا همسر یا فرزندان؛
ج- حوادث قهریه از قبیل سیل، زلزله و حریق (آتش سوزی) که بر اثر آن تقدیم دادخواست در مهلت مقرر ممکن نباشد؛
د- توقیف یا حبس بودن (توقیف یا حبس غیرقانونی) که نتوان در مهلت مقرر دادخواست تقدیم کرد.
جهات تجدیدنظر
ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی در خصوص جهات تجدیدنظر میباشد. در این خصوص باید این نکته را مدنظر قرار داد که اگر در دادخواست تجدیدنظرخواهی صرفاً به یکی از این جهات استناد شود اما رأی دادگاه نخستین به جهات دیگر نیز قابل تجدیدنظرخواهی باشد، مرجع قضایی به آن جهت نیز رسیدگی میکند.
جهات تجدیدنظرخواهی عبارتاند از:
الف- ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه
در این خصوص تفاوتی نمینماید که مستنداتی که بی اعتباری آنها ادعا میشود، مستندات قانونی (حکمی) باشند یا مستندات موضوعی. برای مثال ممکن است مستند رأی دادگاه در مرحله نخستین قانونی نسخ شده باشد (مستند قانونی). یا مستند رأی دادگاه در مرحله نخستین سندی باشد که محکوم علیه مدعی جعلی بودن آن است (مستند موضوعی). در صورت اثبات بی اعتباری مستندات دادگاه، رأی دادگاه نخستین با اعتراض محکوم علیه فسخ میشود.
ب- ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود
در مواردی که مستند رأی دادگاه در مرحله نخستین شهادت شهود باشد و محکوم علیه اثبات نماید که برای مثال دعوا با شهادت شهود قابل اثبات نیست و یا شهود شرایط قانونی شهادت را نداشته یا شهود به دروغ شهادت دادهاند، جهت مذکور نزد دادگاه محقق خواهد شد و رأی دادگاه نخستین فسخ میگردد.
ج- ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی
دادگاه مکلف است که به دلایل ارائه شده توسط طرفین دعوا توجه نماید. بدین معنا که دادگاه در خصوص پذیرش یا عدم پذیرش دلایل ابرازی توسط طرفین دعوا در رأی خود اظهار نظر کند. در غیر از این صورت جهت مذکور تحقق مییابد و رأی دادگاه نخستین فسخ میشود.
د- ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رأی
هر یک از طرفین دعوا در صورتی میتواند به جهت عدم صلاحیت قاضی استناد نماید که این موضوع در دادگاه عالی انتظامی قضات به اثبات برسد. همچنین اگر قاضی بدون توجه به جهات رد دادرس مبادرت به صدور رأی نماید، با اعتراض محکوم علیه رأی فسخ خواهد شد. به علاوه عدم توجه به مقررات مربوط به صلاحیت نیز میتواند از جهت فسخ رأی در مرحله تجدیدنظر باشد.
مطابق با ماده 352 قانون آیین دادرسی مدنی هرگاه دادگاه تجدیدنظر دادگاه بدوی را فاقد صلاحیت محلی یا ذاتی تشخیص دهد رأی را نقض و پرونده را به مرجع صالح ارسال میدارد یا جهت تعیین مرجع صالح به دیوان عالی کشور میفرستد.
ه- ادعای مخالف بودن رأی با موازین شرعی یا مقررات قانونی
رأی دادگاه باید مطابق با مقررات قانونی و مستند به قوانینی باشد که بر اساس آنها رأی صادر گردیده است. در غیر این صورت جهت مذکور برای فسخ رأی محقق میشود.
پرسش و پاسخ مرتبط
طرفین دعوای تجدیدنظرخواهی چه کسانی هستند؟
طرفین این دعوا عبارتاند از تجدیدنظرخواه و تجدیدنظرخوانده.
مهلت تجدیدنظرخواهی چند روز است؟
مهلت تجدیدنظرخواهی 20 روز از تاریخ ابلاغ رأی به محکوم علیه میباشد.
مهلت تجدیدنظرخواهی برای اشخاص مقیم کشور چند روز است؟
این مهلت برای اشخاص مقیم خارج از کشور 2 ماه از تاریخ ابلاغ رأی به محکوم علیه میباشد.
“گروه تولید محتوای تخصصی لاوین– سجاد اسفندیاری”